اخباراصلیخاطرات

خاطره دکتر احمد مومنی راد همرزم شهید رسول آقاعلی رویا از او

رسول خیلی شوخ طبع بود. وقتی می رسید، هنوز نیامده توی سنگر شوخ یهایش شروع م یشد. اول از همه پیشانی بچه ها را از دم می بوسید و بعد هم شروع می کرد به شوخ یکردن. با شوخ یهایش به بچ هها انرژی م یداد. خیلی وقتها میشد از جمع بچه هایی که جلو رفته بودند، یک عده برنمی گشتند. شهید یا مجروح میشدند. همین باعث می شد همه بروند توی خودشان. شوخی های رسول همه را سرحال می آورد و باعث می شد، جنگ تحمل پذیر تر شود. واقعاً از این لحاظ، بی نظیر بود.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا